بامداد شاعر بهتحقیق تجسم و نماد روشنفکری مستقل، آزادیخواه و برابریجو بود که دشواری وظیفه را در پایبندی به آرمانهای بلند انسانی و مبارزه با تمامی اشکال حصر و حذف و سانسور میجست. او از اعضای دیرین و متعهد کانون نویسندگان ایران بود و در این راستا با آغاز دومین دوره فعالیت کانون در سال ۱۳۵۸ به عضویت در هیئت دبیران وقت برگزیده شد و از هیچ کوششی در راه اعتلای آرمانهای کانون نویسندگان و صیانت از منشور و اساسنامهی آن در برابر تقلیل و ابتذال فروگذار نکرد.
کانون نویسندگان ایران
غفار حسینی نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه، یکی از امضاکنندگان بیانیهی "ما نویسندهایم" معروف به متن ۱۳۴ نویسنده، و یکی از مسافران "اتوبوس ارمنستان" بود.
احمد میرعلایی مترجم آثار نویسندگان برجسته جهانی بود. او بیانیه اعتراض به بازداشت سعیدی سیرجانی و سپس بیانیهی "ما نویسندهایم" را امضا کرده بود.
کانون نویسندگان ایران
پخشان عزیزی، روزنامهنگار و مددکار اجتماعی، که پس از نزدیک به یکسال بازداشت در زندان اوین به «بغی» متهم شده، از برقراری تماس تلفنی و برخورداری از حق ملاقات حضوری محروم شده است.
صلاحالدین خلج اسدی، روزنامهنگار، در دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی به اتهام «اهانت به مأمور دولت» به تحمل ۴۰ ضربه شلاق محکوم شد.
کانون نویسندگان ایران
درسهای دوران بین دو جنگ روشن است: اپوزیسیون قدرتمند، متحد و متعهد به اصول دموکراتیک در مبارزه با افراطگرایی نقش بسیار مهمی دارد. اگر آنها موفق شوند خدمات پایه و نهادهایی کارآمد به مردم ارائه کنند، «اجتماع ملی» خلع سلاح خواهد شد و حاصلی بیش از ناامیدی و خشم نخواهد داشت.
در این مورد، پای استعمارزدایی در میان است، و قرنی که گذشت به ما نشان داده واقعیت پسااستعماری همیشه وضعیت استعماری را بهتر نمیکند. تنها عاملیت فلسطینیهاست که میتواند ما را به مسیر درست هدایت کند. من معتقدم، دیر یا زود، ترکیب انفجاری این نشانهها به نابودی پروژه صهیونیستی در فلسطین منتهی خواهد شد. وقتی این اتفاق بیفتد، باید امیدوار باشیم که یک جنبش رهاییبخش مستحکم وجود داشته باشد تا خلأ به وجود آمده را پر کند. در دهههای پیش رو، شهرکنشینان باید از این رویکرد دست بکشند و نشان دهند حاضرند به عنوان شهروندانی برابر با فلسطینیها در فلسطینی استعمارزدوده و ازبندرسته زندگی کنند.
«تز یازدهم»
حکومت اسلامی در هراس از پیشروی جنبش مردم، برتوحش بیشتری دامن می زند!
ما نهاد های چپ و دموکراتیک مدافعان آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی از همگان،ازافکار عمومی آزادیخواه، فعالین اجتماعی ،سیاسی ،فعالین و مدافعان حقوق کارگران ،همه تشکل های کارگری ،همه نهاد ها و سازمان های آزادیخواه ،نهاد های مدافع حقوق بشر،فعالین حقوق زنان و تشکل های فمنیستی مدافع حقوق زنان ،از أحزاب و سازمان های سیاسی و چپ ،اتحادیه های کارگری تقاضا می کنیم ،این اقدام غیر انسانی و فاشیستی حکومت را محکوم نمایند وبرای نجات جان شریفه محمدی مسئولانه و پیگیر تلاش کنند.ما از همگان تقاضا می کنیم، از هیچ اقدامی تا رهائی این زن مبارز فروگذار نکنند.
هیئت هماهنگی نهاد های چپ و دموکراتیک
تردیدی نیست که این دوره رکود نیز خواهد گذشت. اما فراموش نکنیم بخش بزرگی از آسیب دیدگان دی ۹۶، آبان ۹۸ از بلوچستان تا تهران و کردستان و دیگر نقاط ایران، به حسن روحانی رای داده بودند که دولت اعتدالی و اصلاحی بود و در سال ۱۴۰۱ نیز این تجربه تلخ و سنگین در دولت موسوم به اصولگرایان هم تکرار شد. به گمان ما «انتخابات» زمین بازی فعالان صنفی و مدنی نیست. میبایست با «خود انتقادی» و در عین حال حفظ امید، برای فرداهای روشن خود را آماده کنیم.
اینها بخشی از مطالباتی است که همین امروز نیز در تجمعات خیابانی تکرار میشوند. این مطالبات نه در مناظرههای اخیر نامزدهای ریاستجمهوری مطرح شدهاند و نه مورد اهتمام دولتهای پیشین اصولگرا و اصلاحطلب بوده است. ضمن این که نامزدهای انتخابات اخیر در دهههای گذشته نیز در مناصب بالای تصمیمگیری بوده و بخش مهمی از مشکلات و مسایل مردم و معلمان متوجه برنامهها و سیاستهای آنهاست. با این تفاسیر انتخابات در این ساختار برای شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران موضوعیتی ندارد و ما مطالبات خود را از طریق تلاش برای تشکلیابی مستقل و تقویت نهادهای مردمی دنبال خواهیم کرد.
آمار عجیب اجساد مجهولالهویه در تهران؛۹۴۲ جسد در سال ۱۴۰۲!
تازهترین آمار رسمی از خط فقر در ایران
مرکز پژوهشهای مجلس:
تنها در سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ نرخ فقر کاهش یافت/ جمعیت فقرا در یک دهه ۱۱ میلیون نفر بیشتر شد
۲۰ تا ۲۴سانتیمتر فرونشست سالانه زمین در تهران
میانگین سن فوتشدگان در سال ۱۴۰۳: در کشور برابر با ۶۶.۲ سال، گیلان ۷۱.۳ سال، سیستان و بلوچستان ۵۰.۷ سال
افزایش مهاجرت پزشکان از ایران؛ «هجمهٔ رسانهای» یا واقعیت؟
در این گفتار به دو گرایش نظری نسبتاً نافذ در چپ متمرکز میشوم که اتفاقاً در سالهای اخیر بهکرات نظراتشان را طرح کردهاند و بر گفتارهایی از آنان تمرکز میکنم که در مجموعهای از سخنرانیها ارائه شده است. گرایش نخست، پروژهی «نقد اقتصاد سیاسی» مارکس را کنار گذاشته و تلاش کرده است عمدتاً در چارچوب سایر نظریهها و گرایشهای نظریْ واقعیتهای جامعهی امروز ایران را تبیین کند. گرایش دوم، «نقد اقتصاد سیاسی» مارکسی را کموبیش مسکوت میگذارد و تلاش میکند عملاً به اتکای انواع ایدههای متفکرانی اغلب غیرمارکسی یا «پسا»مارکسیستی و پساساختارگرا وضعیت کنونی را تحلیل کند. در چارچوب سلسلهگفتارهای ارائه شده تلاش میکنم دو دیدگاه را نقد کنم: دیدگاه مهرداد وهابی، بهعنوان یکی از نمایندگان گرایش نخست، و دیدگاه مراد فرهادپور، بهعنوان چهرهی شاخص گرایش دوم.[۴]
نقد اقتصاد سیاسی