اسماعیل قنواتی
طرح از بهزاد شیشهگران
ردّ چنین نگرشهای نژادگرایانهای نه تنها یک امر اخلاقی و شرافتمندانه است، بلکه یک ضرورت عملی برای ارتقای صلح، عدالت و کرامت انسانی است. به رسمیت شناختن حقوق انسانی همهی مردم، صرفنظر از ملیت، نژاد، جنسیت و سایر گوناگونیها برای ساختن دنیایی مهربانتر و عادلانهتر ضروری است. باید درک کرد مردم در همه جای جهان از جمله مردم فلسطین، نباید همسان با حاکمان در نظر گرفته شوند. همانطور که مردم ایران همسان با حاکمیت در ایران نیستند.
نقد اقتصاد سیاسی
اگر بخواهیم پیشنهادی ایجابی طرح کنیم، بهترین کار ترویج شرایط حداقلی برای حل و فصل مناقشه است. به زغم من صادقانه نیست که از راه حل یک ـ کشوری در شرایط فعلی دفاع کنیم ، بدون بیان اینکه این راه حل مستلزم یک انقلاب سوسیالیستی است که آن هم قریب الوقوع نیست، چه رسد به راه حل دو ـ کشوری، که یک توهم و فریب است. برای ارائه یک پیشنهاد ایجابی ، پیامی که باید مننتقل کنیم، پیام یک برنامه حداقلی است: ما خواستار حقوق برابر برای همگان، در سطح فردی و ملی هستیم و همچنین خواستار حق بازگشت به سرزمین مادری برای آوارگان فلسطینی هستیم
موضوع آمارهای نقل شده در این بخش:
۴۹ درصد از جمعیت ایران بر روی فرونشست و مجاور آن سکونت دارد
آماری تکان دهنده از رشد نرخ فقر در کشور / ۵۰ درصد به فقرا اضافه شد
مرگ ۱۱۰۰ بیمار تالاسمی به دلیل نبود دارو
آیا رکورد ۸۰ ساله نرخ تورم در ایران شکست؟
فقط ۷ تا ۸ فروند هواپیماهای سالم در کشور داریم
مرکز پژوهشهای مجلس: کالری مصرفی نیمی از ایرانیان کمتر از حد استاندارد است
«بیش از دو هزار کارگر» در حوادث محیط کار در سال ۱۴۰۲ جان باختند
واردات ایران از عراق در سال ۱۴۰۲ سه برابر شد
۲۰ میلیون حاشیهنشین در ایران/دولت مقصر اصلی افزایش فقر در کشور
همه شواهد و قرائن نشان می دهند که جمهوری اسلامی در سراشیب زوال و حتی فروپاشی افتاده است. با استفاده از کلمه "فروپاشی" نمی خواهم در باره چگونگی پایان کار این رژیم جهنمی پیشگوئی کنم ؛ پایان کار آن می تواند اشکال مختلف و حتی غافگیرکننده ای داشته باشد که پیشگوئی در بارۀ آنها کار غیب گویانی است که من در جرگه آنها نیستم. اما هم اکنون روشن است که زوال جمهوری اسلامی گریزناپذیر است و وجود منحوس آن مدت زیادی نمی تواند دوام بیاورد. در این نوشته (که در چند بخش منتشر خواهد شد) من سعی می کنم دلائل این ارزیابی ام را توضیح بدهم.
طبق آماری که ما در شورای هماهنگی به آن رسیدهایم، در فاصله ۱۴۰۱ تا پایان ۱۴۰۲، دست کم ۸۰ معلم از رتبهبندی محروم شدهاند. ۱۳ نفر از معلمان اخراج و یا بازخرید شدهاند. ۲۳ نفر منفصل از خدمت هستند. ۳۲ معلم دچار تقلیل گروه شدهاند. ۳۰ نفر بازنشستگی اجباری دریافت کردهاند. ۶۱ معلم دارای پرونده باز قضایی هستند. ۱۰ نفر با پابند الکترونیک از زندان آزاد شدهاند و تعدادی از اعضای ارشد کانونهای صنفی همچون رسول بداقی، عزیر قاسمزاده و محمود ملاکی هنوز در زندانند. نکته مهم اینکه همه این افراد از فعالان صنفی و اعضای تشکلهای صنفی معلمان هستند و در نتیجه فعالیت صنفی خود با محکومیتهای قضایی و اداری مواجه شدهاند.
ما در برهههای مختلفی این برخوردها را با شدت و ضعفهایی تجربه کردیم و مجددا به میدان بازگشتهایم. ، جنبش صنفی معلمان اکنون باید در مرحله بازسازی خود قرار بگیرد تا بتواند با گذر از دوران سرکوب، تجدید قوای بدنه، قدرتیابی تشکلهای صنفی و ایجاد یک روایت بزرگ به دوران اوج خود بازگردد.
منبع :اخبار روز
درگیری میان دو رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و اسرائیل که هر یک در قلمروی خود به سرکوب و کشتار دست میزند، همچون هر جنگ دیگری بیش و پیش از همه به ستمدیدگان و محرومان ضربههای اساسی خواهد زد و وظیفهی همهی آزادیخواهان مخالفت با جنگ و هر دو رژیم جنگطلب و تمام پشتیبانان آنها است. این واقعیت را نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی چند ساعت پیش از حمله به اسرائیل با تشدید دوبارهی جنگ گسترده علیه زنان تسلیمناپذیر ایران و دستگیری صدها تن با استفاده از شوک الکتریکی و ضربوجرح گستردهی مردم بهروشنی بهنمایش گذاشتند.
نیکا، دختر نیک نام ایران! آرام بخواب که نام نیک ات به نیکنامی تا ابد در ادوار تاریخ تکرار خواهد شد. نیکا، دختر دردانه ی ایران! آرام بخواب که یک ایران به احترام شجاعت تو انسان آزاده بپا ایستاده است. نیکای عزیز! آرام بخواب که روایت شجاعت تو سند افتخار غلبه ی غرورانگیز بر قساوت و سبعیت استبداد رسوای ولائی است که داغی ننگین و نازدودنی بر پیشانی آن نهاده است. نیکا، دختر شجاع ایران! آرام بخواب که تو حماسه آفریدهای و اسطوره شدهای و هر روز صبح خورشید بر تو سلام میکند. نیکای دوست داشتنی! آرام بخواب که تا دادخواهی این بیداد بزرگ از پای نخواهیم نشست. تا آن زمان، نه می بخشیم، نه فراموش میکنیم !
یاشار جاوید
از شکلگیری طبقهی کارگر صنعتی در ایران کمی بیش از یک سده میگذرد. تاریخچهای پر فرازوفرود، رشد و اوجهایی کوتاه و تاکنون در پی هر یک، سرکوبهای پیاپی و شکستها. اما فعالان این عرصه آگاهاند که این ستمها و سرکوبها هرچند سخت و توانفرسا، در ذات نظام سرمایه است. نه جای گله و شکایت و شیون و زاریاند و نه البته دستاویزی در اثبات ناگزیریِ کژیها و کژرفتاریها. طبقهی کارگر گریزی جز برخاستن و دوباره ایستادن پس از هرشکست و بازیابی و آراستن خود بهمثابه طبقهی مولد و آیندهساز ندارد. اما ایستادن و درسگرفتن و بازیابی و سازمانیافتگیِ پس از هر سرکوب و شکست هرگز بدون خطا و هزینه نیست.
نقد اقتصاد سیاسی
یادداشتی در نقد مقالهی «رویکرد گرامشیایی به ضعف انقلابی در خیزشهای بهار عربی»
اشاره
وضعیتی که این یادداشت درموردش میگوید نه دربارهی وضعیت اصلاحی و نه مرحلهی ساختن و پرداختن ایدهها و آرمانهای سیاسی، بلکه در خصوص وضعیت پیشافروپاشی و تغییر رژیم سیاسی است. مقالهی انگیزهی نگارش این یادداشت،[۱] با ادعای رویکردی گرامشیایی قصد دارد با نگاهی به دیدگاههای آصف بیات از علل عدم شکلگیری بلوکی تاریخی (جبههی واحدی از معترضین علیه وضع موجود یا علیه استبداد حاکم بر بخشی از خاورمیانه بهویژه شمال افریقا) بگوید. مقاله پس از بیان موضوعات و معضلاتی بیان میکند که «اجتناب از سازمانیابی» خطرناک و ضعف «بلوک انقلابی (تاریخی)» به دلیل تفرقه و عدم پیوند ارگانیک میان معترضانِ به وضع موجود اتفاق افتاده است؛ پس چه خوب و تاثیرگذار میشود که چنین بلوک و جبههای شکل بگیرد.
نقد اقتصاد سیاسی