ما را با بدن های داغ
به خاک سپردند….
ما همراهان و همسرنوشتان کارگران ایران، فعالان کارگری، فمینیست های جامعه گرا و کوئیر، مدافعان حفظ زیست بوم، طرفداران حقوق بشر، مدافعان آزادی های بی قید و شرط سیاسی، برابری، دموکراسی فراگیر و از پائین و طرفداران عدالت اجتماعی، ضمن همدردی و همدلی با کارگران معادن، از صمیم قلب به خانواده های کارگران جانباخته تسلیت می گوئیم و بر این امر تاکید می کنیم که؛ «چاره کارگران، وحدت و تشکیلات است»


ما جمعی متکثر از ایرانیانِ داخل و خارج کشور -که خیل جامعه‌ی دانشگاهی، دانش‌پژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان را تشکیل می‌دهیم- از تجاوز نسل‌کشانه‌ی اسرائیل به مردم فلسطین در باریکه‌ی غزه، آپارتاید سرکوب‌گر در کرانه‌ی باختری‌ِ اشغالی، قشون‌کشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هر گونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار می‌کنیم و آن‌را جلوه‌‌ای آشکار از خشونت گسترده، فرا‌قانونی و افسارگسيخته علیه شرایط زیستِ جمعی مردمان در منطقه‌ می‌دانیم، خشونتی تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولت‌های غربی و درهم‌تنیده با گردش جهانی سرمایه.


بازداشت الهه محمدی و نیلوفر حامدی و نیز حکم‌های صادره موجی از اعتراض و مخالفت را برانگیخت و در نهایت اتهام همکاری با دولت متخاصم از پرونده برداشته شد. اما اکنون حکم حبس آن‌ها در حالی ابلاغ شده است که به گفته‌ی وکلای پرونده صرف نظر از پذیرش یا رد اتهام‌ها، طبق آنچه در پرونده موجود است، تاریخ دستگیری، بیانیه‌ی دو نهاد امنیتی و سخنان سخنگوی قوه‌ی قضاییه، این اتهامات مشمول «بخشنامه‌ی عفو ۱۴۰۱» است و دلیل عدم موافقت با آن مشخص نیست.


موضوع آمارهای نقل شده در این بخش: مرگ ۳۰ هزار ایرانی به دلیل آلودگی هوا فقط در یک سال افزایش اشتغال و کاهش نرخ بیکاری در ایران با اما و اگر ایران، جزو بالاترین رتبه‌های فرونشست در جهان آمار حوادث کار، همیشه کمتر از مقدار واقعی اعلام می‌شود مقررات ایمنی توسط دولت و دیوان عدالت اداری حذف شده مرکز آمار ایران: از هر سه ایرانی یکی فقیر است ۶۰ درصد جامعه ایران فقیر هستند، یعنی بیش از ۵۰ میلیون نفر


متن ویراسته‌ی سخنرانی در سمینار اتاق فکر چپ سبز به تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ از زمان جلسه‌ی رأی اعتماد مجلس به کابینه‌ی آقای مسعود پزشکیان تاکنون اصطلاح وفاق را همه به‌وفور شنیده‌ایم چندان که این کابینه اصلاً به دولت وفاق ملی معروف شده است. بر بستر همین معروفیت است که من در بحث امروزم تلاش می‌کنم مشخصاً به سه پرسش پاسخ دهم. یکم، اصلی‌ترین مختصات مصالحه‌ای که در صحنه‌ی سیاست ایران طی انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ و هفته‌های متعاقب‌‌اش تاکنون شکل گرفته چیست؟؛ دوم، خاستگاه نظری این مصالحه چیست؟؛ و سوم، چشم‌انداز امکان مهار بحران‌های اقتصادی فعلی با تکیه بر چنین مصالحه‌ای چیست؟


پس از جنبش مهسا استراتژی فمینیستی مؤثر باید دست‌کم دو ویژگی را در نظر داشته باشد: نخست اینترسکشنال باشد. رویکردی که نه فقط بر جنسیت مبتنی است بلکه تلاقی میان جنسیت، طبقه، قومیت را در نظر بگیرد. دوم این‌که یک استراتژی فمینیستی باید کلیت سیاست را دربربگیرد، همان‌طور که زنان در چند سال اخیر از دایره‌ی تنگ مطالبات زنانه‌ی صرف خارج شده‌اند و به نظرورزی و کنش‌گری‌ای روی آورده‌اند که ضمن تأکید بر جنسیت، از خُردنگری‌ دیدگاه جنسیتیِ صرف فراتر رفته و چشم‌انداز کلان‌تر سیاسی را در نظر دارند.


با مسلط شدن سیاست‌های نولیبرالی بر آموزش عمومی و روند پرشتاب کالایی‌سازی آموزش، شاهد طبقاتی شدن هر چه بیشتر آموزش عمومی در ایران بوده‌یم. دانش‌آموزان طبقات ثروتمند به مدارسی با امکانات بهتر و کیفیت آموزشی بهتر دسترسی دارند. در حالی که کودکان طبقات کارگر و سایر فرودستان، اغلب در مدارس دولتی عادی که کیفیت آموزشی پایینی دارند مشغول به تحصیل هستند. همچنین دهک‌های طبقاتی ثروتمند توانایی تأمین هزینه‌های کلاس کنکور، منابع کمک آموزشی و... را دارند به همین دلیل آن‌ها در کنکور عملکرد بهتری نسبت به دهک‌های فقیر جامعه دارند. در نتیجه، طبقاتی بودن آموزش عمومی منجر به بازتولید نابرابری‌ طبقاتی در دانشگاه و آموزش عالی نیز می‌شود و همانطور که دیدیم، رتیه‌های برتر کنکور و آموزش عالی نیز در تسخیر طبقات ثروتمند هستند.


مادام که در اسرائیل حکومت در اختیار دست‌راستی‌ترین جریان‌ها و بنیادگرایان مذهبی قرار دارد و از سوی امریکا، کشورهای غربی و لابی قدرتمند اسرائیل اداره می‌شود، و مادام که جنبش فلسطین از یک‌سو در دست دولت خودگردان فاسد و ناکارآمد، و از سوی دیگر تحت رهبری جریانات دست‌راستی بنیادگرای مذهبی قرار دارد، و مادام که قدرت‌های منطقه از جمله ایران از درگیری‌ها و جنگ‌های نیابتی حمایت می‌کنند، هیچ شانسی برای حل مسئله‌ی مورد بحث در کار نخواهد بود، و ما کماکان شاهد جنگ‌ها و کشتار‌ها و نا‌بودی زیرساخت‌ها در منطقه خواهیم بود.


جمهوری اسلامی در سراشیب فروپاشی - ۳
جمهوری اسلامی ، یک دولت سرمایه داری استثنایی
"ما نه فقط از زندگان که از مردگان نیز رنج می بریم"
کارل مارکس
شکل گیری جمهوری اسلامی و برآمدن غالب جنبش های اسلام گرایی چهار دهه اخیر را صرفاً با چسبیدن به تبار ایدئولوژیک و ادعاهای خودِ آنها در باره اصالت اسلامی شان نمی توان توضیح داد ؛ زمینه و ساختارهای اجتماعی و سیاسی آنها جای تردیدی نمی گذارد که اینها محصول تناقضات مرحله کنونی سرمایه داری و شکست مدرن سازی های متناقض غیر دموکراتیک هستند.


کشته شدن معدنچیان طبس اولین مورد از این دست نیست و اگر این وضع ادامه یابد آخرین هم نخواهد بود. چنین وقایعی هربار، هم بارآور خشم و هم‌دردی عمومی است و هم این پرسش‌ها را طنین‌انداز می‌کند: چرا صدای این کارگران به جایی نرسیده است؟ چرا اکنون صدای بازماندگان به جایی نمی‌رسد؟ چرا صدای کارگران شازند و طزره و ... به جایی نرسید؟ پاسخ روشن است، و در جریان اعتراض‌های گسترده‌ی این سالیان روشن‌تر شده است؛ حق متشکل‌شدن آزادانه‌ی کارگران، حق تجمع و حق آزادی بیان بدیهی‌ترین و پایه‌ای‌ترین حقوقی است که آنان را از تک‌افتادگی و بی‌صدایی در می‌آورد. امکانی که استقلال جمعی آنان را تضمین می‌کند تا خود عامل بیان و تحقق خواسته‌هایشان باشند و دیگر فرمان «چه بگویید و چه نگویید» در کار نباشد.

کانون نویسندگان ایران