دل این سرکوب فزاینده و این بنبست اقتصادی که بقای بسیارانی را تهدید میکند، در روزهایی که بسیاری سال را پشت میلههای زندان نو میکنند و بسیاری دیگر به قید وثیقه آزادند، مقاومت هر روزهی زنان، ایستادگی ادبیات و هنر مستقل در برابر سانسور و بردگی فکری، و به هم پیوستن صداهای پراکنده برای لغو احکام اعدام چون بارقههایی از آیندهای روشن است، آیندهای که با رویای آزادی و برابری در آمیخته است.
کانون نویسندگان ایران
کتاب هماندیشی چپ
ویژهی انقلاب ۵۷
جلد اول و دوم
چلد اول: از انقلاب۵۷ نزدیک به نیم قرن گذشت؛ از انقلابی، یا قیامی، که امید بود ازادی بیاورد و نیاورد. و امید بود رفاه و عدالت بیاورد و نیاورد. چرا انقلاب شد؟ و چرا و چگونه به سرنوشتیِ چنین دچار شد؟ راز شکستی چنین سنگین در چه بود؟آیا انقلاب ۵۷ گریزناپذیر بود؟ ...چگونه بود که در ماههای مشرف به بهمن ۵۷، در سراسر سپهر سیاسی کشور، گروه و گرایشی یافت نمیشد که در خیزش عمومی حضوری نداشته باشد و نقشی نپذیرفته باشد؟.... چلددوم: یادداشت، خاطره ... گفتگو ... اسناد...
به نام زن، به نام زندگی، دریده شد لباس بردگی
رویا حشمتی-
قاضی گفت خیلی محکم نزن. مرد شروع کرد به زدن. شونههام. کتفم. پشتم. باسنم. رونم. ساق پام. باز از نو. تعداد ضربهها رو نشمردم. زیر لب میخوندم به نام زن، به نام زندگی، دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود…تموم شد. اومدیم بیرون. نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده. حقیرتر از این حرفان. رفتیم بالا پیش قاضی اجرای حکم. مامور زن پشت سرم میاومد و مراقب بود روسری از سرم نیفته. دم درِ شعبه روسریم رو انداختم. زن گفت خواهش میکنم سرت کن. سرم نکردم و باز کشید رو سرم.
زنان نه تنها خواهان پوشش اختیاری -جلوهای از واقعیت آزادی و حق زن بر بدن خویش- هستند که خواهان برابری در تمامی عرصههای حقوقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادیاند. دستمزدهای پایین زنان کارگر، عدم دستیابی زنان به سطوح بالای مدیریتی، نابرابری در مسائل حقوقی خانواده همچون حق ارث، طلاق، حضانت فرزندان، مقابله با کودکهمسری همه و همه خواستههایی است که زنان در پی دستیابی آنند. جنبش رهایی زن عرصهی دائمی نبرد زنان با آپارتاید جنسی به جنبشی چنان قدرتمند تبدیل شده است که رهایی زن وزنهای مهم در اوضاع سیاسی ایران به شمار میآید.
روند نزولی ایران در آزمون تیمز ؛
از هر ۵ دانش آموز ایرانی ۲ نفر هیچ چیز یاد نمی گیرند
سن ابتلا به آلزایمر در ایران به ۴۵ سال رسید
مهاجرت سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی نخبه
مرگ تدریجی ” بی شناسنامه ها” در جغرافیای بلوچستان
هزار و ۶۹۴ نفر در صف تعیین هویت، دهها هزار نفر بلاتکلیف
میزان اعدام زنان در ایران در سال ۲۰۲۴ «بیسابقه» بوده است
اقتصاد ترسناک خماری در ایران
۶۰ درصد طلاق های استان فارس مربوط به کودک همسری است
مهاجرت دانشجویان ایرانی در ۱۰ مقصد اصلی به رقم ۱۱۰ هزار نفر رسیده
این رقم در مقایسه سال ۲۰۲۰، رشد ۸۲ درصدی را نشان میدهد
آمار بیسوادی در ایران به ۱۸ میلیون رسید
ایران چقدر مستاجر دارد
الهام احمد یکی از دو نماینده تشکلات اداری خودمختار برای روابط خارجی ونماینده این تشکیلات خودمختار در سطح بینالمللی و یکی از چهرههای کلیدی در سوریه پس از اسد است.
گفتگوی جاستوس یوهانسن با الهام احمد
با اینکه سقوط رژیم اسد شادی بزرگی به همراه داشته است، اما این شادی با ترس از آینده آمیخته شده است...تشکیلات اداره خودمختار دموکراتیک شمال و شرق سوریه"، یک منطقه شبهخودمختار به رهبری کردها، حدود یکسوم قلمرو سوریه را شامل میشود و هنوز رسماً از سوی هیچکس به رسمیت شناخته نشده است. این منطقه پروژهای دموکراتیک و منحصربهفرد و تلاش برای برابری جنسیتی را پیش برده به گونهای که تمام موقعیتهای مدیریتی به طور مساوی توسط زنان و مردان اداره می شوند. با این حال " تشکیلات اداره خودمختار دموکراتیک شمال و شرق سوریه" با چالشهای عمدهای مواجه است که در راس آن به ویژه جنگی است که ترکیه سالهاست علیه این منطقه به راه انداخته است....
مزار ساعدی کلباران شد!
ما که همواره ارزشهای انسانی و حرمت کرامت انسانها را پاس داشتهایم و پاس میداریم، هتک حرمت به آرامگاه نویسنده مردمی ایران را محکوم میکنیم و ضمن اعتراض و ابراز تنفر و انزجار به این رفتار شرمآور و ضد انسانی و شعارهای فاشیستی، توجه مردم آزادیخواه و مبارز ایران را به رشد فاشیسم و خطری جلب میکنیم که در این دوران پرآشوب، پس از فروپاشی حکومت اسلامی، آیندۀ مردم و مملکت ما را تهدید میکند.
بهخوبی میدانیم فاشیسم زبانی میتواند پیشدرآمد بازسازی یک دستگاه جهنمی سرکوب دیگر باشد. ازاینرو، در برابر این گفتمان مقاومت میکنیم و پای میفشاریم که این گفتمان هرگز نمیتواند ذرهای بر مبارزات آزادیخواهانه و دموکراتیک روشنفکران و آزادیخواهان ایران تأثیر بگذارد. گسترش حملات سازمانیافته و هدفمند به روشنفکران و اندیشمندان تنها عزم ما را در مبارزات متحد و همبستهی آزادیخواهانه در برابر این فاشیسم نوظهور راسختر خواهد کرد و هشداری است برای ما که بیش از پیش بر اصول اولیهی آزادی بیان بیحصر و استثنا تاکید کنیم.
من که متولد اواخر دهه شصت هستم و خودم و دوستان اطرافم را افرادی امروزی و گشوده در برابر مسائل مختلف ارزیابی میکردم، با تصویری متفاوت از زندگی و شکاف نسلی با این معترضان روبهرو شدم.نسبت به من شهروندانی بسیار جهانیتر بودند، شرم کمتر و بیان روانتری از خود داشتند. یا با ملاحظه بسیار کمتری از خواستههای خود سخن میگفتند. راحتتر نسبت به بدن، روابط و تجربههای زیسته خود حرف میزدند. داشتن دوست پسر و دوستان پسر اجتماعی برای آنها یک مساله عادی و پیش پا افتاده بود و تحمل اعمال اقتدار از سوی خانواده، مردان و حکومت به چشم آنها ناعادلانه و غیر قابل تحمل میرسید و نسبتی بین جهان خود و حاکمیت نمیدیدند.
در سوریه یک جابجایی سیاسی تمامعیار در جریان است؛ یک بازآراییِ تاریخیِ صحنهی سیاسی، از بالا. صحنهگردانان گرچه در نگاه نخست ناپیدا هستند، اما پیداکردن محل استقرارشان در تاریکیهای پشت صحنه چندان دشوار نیست. برای مردمان خاورمیانه که حیات مادی و سرنوشت اجتماعی–سیاسیشان از دیرباز توسط آمدورفت دیکتاتورها و نظامیان رقمخورده است، این جابجایی (دستکم بهلحاظ نمادین) اهمیت ویژهای دارد. برای مردمانی چون ما که سالیانی دراز گفتمان دولتیِ «استکبارستیزی» و «محور مقاومت» را همچون اسمرمزی برای تداوم سرکوب سیاسی و محرومیت اجتماعی تجربه کردهاند، تامل در زوایای ناپیدای این جابجاییِ قدرت میتواند بر دیوارهای قفسی که گرفتار آنیم روشنی بیاندازد. داعیهی اصلی این یادداشت کوتاه این است که تار و پود ایدئولوژیکِ این قفس از جنس دروغ است. برای سنجش این داعیه از منظر تحولی که اکنون در سوریه در حال وقوع است، از میان ابعاد متعدد این رخداد اجمالا به دلالتهای آن دربارهی نقش دولت ایران و داعیههای سیاسی و ایدئولوژیک آن نظری میاندازیم.
کارگاه دیالکتیک